برای عملکرد بهتر باید با سرعت بیشتری یاد بگیرید اما چگونه می خواهید این کار را بکنید؟
سلام؛ من امیررضا دهقان هستم؛ میلیونر، کارآفرین اینترنتی، مربی موفقیت! من به این معروفم که توانستم به سادگی300.000 تومان را به 10 میلیارد تومان تبدیل کنم! از رزومه ام همین که بگویم 250.000 دانش پذیر موفق و ثروتمند تربیت کردم کافی است! اما با گفتن این ها نمی خواهم شما را تحت تاثیر قرار دهم. نمی خواهم پُز بدهم و نمی خواهم به خاطر دست آورد هایم چشم حسودان را در بیاورم. بلکه برعکس، من این جا هستم که به شما کمک کنم.
من این جملات را نگفتم که بگویم خیلی باهوش و متفکر هستم! بلکه بر عکس، من یک فرد با هوش کاملاً معمولی هستم. اتفاقاً من در مدرسه پایه ثابت تجدید و امتحانات شهریور بودم! اما چه چیزی زندگی مرا تغییر داد؟ من این جا هستم که به شما این را بگویم تا شما هم بتوانید همین امروز زندگی خود را 180 درجه متحول کنید و به آنچه در ذهن دارید برسید! خوب، آیا می خواهید همین حالا چیزی که مرا به موفقیت رساند را به شما بگویم؟ باشد می گویم. شما وارد این بلاگ شدید چون می خواستید زندگی مالی خود را متحول کنید. و به خاطر این قدم فوق العاده ای که برداشتید من شما را دست خالی نمی گذارم. فقط دو چیز باعث موفقیت من شد و غیر این دو چیز، شما برای تغییر زندگی خود و رسیدن به درامد ایده آلتان به هیچ چیزی نیاز ندارید : 1- ذهن 2- سیستم.
بلی، من ذهن خودم را تغییر دادم و از یک سیستم ثابت شده استفاده کردم. همین و بس!! من هیچ کار دیگری نکردم! من فردی بودم که به سختی می توانستم یاد بگیرم و موفقیت کسب کنم، ولی تعدادی استراتزی ذهنی به من کمک کرد که با وجود هوش معمولی ( شایدم خنگی ) سرعت یادگیری ذهنی ام را 10 برابر کنم. من این استراتژی ها و روش ها را در همین بلاگ به شما یاد می دهم و شما با خواندن این بلاگ اولین قدم برای تغییر در زندگی خود را بر می دارید. وم قدم دوم هم که سیستم است، و نگران نباشید، من تصمیم گرفته ام برای امروز و فقط برای امروز این سیستم را به صورت 100 %رایگان به شما بدهم. فقط کافیست این بلاگ را تا انتها بخوانید تا ذهنتان بمب شود و در نهایت سیستم را بگیرید. خوب، آیا آماده ای همین امروز زندگیت رو عوض کنی؟ پس بزن بریم رفیق!
با این 5 روش جادویی 10 برابر سریع تر یاد بگیرید!
بگذارید ابتدا به شما بگویم که چه کار نکنید. چون افراد زیادی هستند که سرخود می گویند ((می خواهم سریع یاد بگیرم. می خواهم تندخوانی یاد بگیرم. می خواهم یک زبان جدید را یاد بگیرم. می خواهم تمام این مهارتهای جدید را یاد بگیرم...))
و چه می شود که شور و اشتیاق یادگیری در این افراد به سرعت از بین می رود؟ و از یادگیری صرف نظر می کنند؟ می خواهید بدانید منظورم چیست؟ منظورم این است که یادگیری آنها، دروغی است. آنها درواقع نمی خواهند یاد بگیرند. فقط می گویند که می خواهم این را یاد بگیرم، می خواهم آن را یاد بگیرم. یک روز می خواهم عکاسی یاد بگیرم. یک روز می خواهم زبان فرانسه یاد بگیرم، روز دیگر می خواهم وبلاگ نویسی یاد بگیرم. در واقع، آنها هرگز چیزی یاد نمی گیرند. چون فرآیند یادگیری در یک روز اتفاق نمی افتد-بلکه به صورت مداوم شکل می گیرد.
اگر واقعا می خواهیم بدانیم که کجا یادگیری بیشتر می شود، باید به شیوه ای متفاوت به یادگیری نزدیک شویم. فرآیند یادگیری هدف کوچکی برای چیز کوچکی که می خواهیم یاد بگیریم نیست. اگر اینگونه باشد، به درد کسی نمی خورد و پایدار هم نیست. باید دیدگاه وسیع تری درمورد اینکه چه کسی هستند و می خواهند زندگی شان درمورد چه چیزی باشد، داشته باشند. اگر فقط یک عادت یادگیری را دنبال می کنید، پس باید دیدگاه وسیع تری برای خودتان داشته باشید.
1. اهداف زندگی خود را با سیم رابط به موضوع یادگیری وصل کنید.
هدف های زندگی خود را با آن چیزی که می خواهید یاد بگیرید، مرتبط کنید.
اگر می خواهید سریع تر یاد بگیرید، باید اول ارتباط بین اهداف یادگیری و زندگی رویاییتان (زندگی که می خواهید داشته باشید) را بدانید. من همیشه به مردم می گویم وقتی می خواهید چیزی را یادبگیرید، فکر نکنید که آن چیز باید حتماً مطرح باشد. چون حدس بزنید چه می شود، ما می خواهیم همه چیز را یادبگیریم، همه می خواهند که 50 چیز جدید را سریع یاد بگیرند. اما در آن صورت هیچ کس هیچ چیز یاد نمی گیرد. چرا؟ چون این یک امر واقعی نیست، فقط یک تمایل زودگذر است. اگر می خواهید یک یادگیرنده ی عالی باشید، باید زندگی رویایی تان را به یک سبک زندگی واقعی که برای خود می بینید، وصل کنید. قبل از اینکه یک یادگیرنده ی عالی شوید، باید بدانید که از زندگی چه می خواهید.
تا وقتی که ندانم زندگی ام درمورد چیست، می خواهم در طول روز چه تجربه ای کسب کنم، می خواهم چه رویاهایی داشته باشم و یا می خواهم چه کسی باشم، نمی دانم چه چیزی را می خواهم یاد بگیرم. من فقط در موضوعات مختلف کنجکاو می شوم و به طور سرسری به آن ها می پردازم.
اما راه اصلی تسلط در یادگیری بخشی است که گفتیم ((می خواهم زندگی ام در مورد چه چیزی باشد.)) اجازه دهید این بحث را کامل کنم. مهارت ها، شایستگی ها و ظرفیت هایی که آن ها رامی سازید. و در اینجا فرد تبدیل به یک یادگیرنده ی عالی می شود. تا وقتی که ندانید ماموریت شما چیست، نمی دانید که می خواهید چه چیزی را یاد بگیرید و چه ظرفیت ها و شایستگی هایی را بهبود ببخشید. شما با موضوعات یادگیری سرگرم می شوید و بازی می کنید اما هرگز درآن غرق نمی شوید.
پس وقتی که خواسته ها و اهداف حقیقی خود را شناختید، آن گاه می توانید به معنای واقعی یاد بگیرید ! اما این وسوسه که شما به سراغ یادگیری سر سری همه موضوعات بروید، هیچ گاه دست از سر شما بر نمی دارد. مگر آن که اهداف خود را همیشه جلویِ چشمتان قرار دهید. بهترین روش برای این کار درست کردن یک تابلوی آرزوهاست. این استراتژی ساده که معمولاً دست کم گرفته می شود، می تواند زندگی شما را متحول کند. تابلوی آرزوها باعث می شود شما همیشه اهداف و رویاهای خود را جلوی چشمتان داشته باشید و این موضوع باعث می شود یادگیری هدفمند در شما تقویت شود. اگر می خواهید راجع به استراتژی تابلو آرزوها بیشتر بدانید، به این بلاگ من سری بزنید : " چگونه می توانید با یک تابوی آرزوها به زندگیِ رویایی خود برسید؟ "
من نمی گویم که قبل از اینکه هرچیزی را یاد بگیرید، باید هدف نهایی زندگی تان را بشناسید. فقط می گویم اگر می خواهید سریع تر یاد بگیرید، شروع کنید به پی بردن به آن هدف و پی بردن به مسیری که در پیش دارید.
2. چرخ رو از نو نساز! به خدا مسیر رو قبلاً کشف کردن!
.مطابق یک مثال پیش بروید. چیزی را از خودتان اختراع نکنید.
اگر می خواهید چیزی را یاد بگیرید، باید بتوانید برطبق یک مدل عمل کنید.
باید ببینید که پیش تر از شما، چه کسی آن کار را انجام داده. باید بتوانید درمورد کارهای آن شخص بخوانید. بدترین کار در یادگیری از اول شروع کردن است. بدون وجود هیچ پایه ای که از قبل تر انجام شده، فقط اتلاف وقت است. اینطوری فقط روند یادگیری کند و آهسته می شود. همانطور که می دانید، چرخ هزاران سال پیش اختراع شد. بدترین چیزی که می توانید بگویید این است: ((بگذارید چند تا چرخ دیگر نیز بسازم.)) این یادگیری نیست. به این می گویند حماقت ؛ حماقت یعنی سر هم کردن زندگی بدون درک اینکه قبلا چه کسی چه کاری برای شما انجام داده. پس بروید یک کتاب در مورد کسی که می خواسته کار شما را انجام دهد، بخوانید. مسیری را که قبلا کسی رفته بروید. به صورت آنلاین کسی را که قبلاً کار شما را انجام داده دنبال کنید. مثال ها و موارد زیادی هست که می توانید از آن یاد بگیرید و راه حود را با آن شروع کنید.
3 . تمرین کن لعنتی! تکون بده!
باید دائماً بر روی مهارت های یادگیری و چیزهایی که یاد می گیرید تمرین کنید.
این به چه معناست؟ یعنی نمایش روزانه و غرق کردن خود در چیزهایی که می خواهید یاد بگیرید.
اگر می خواهید نواختن پیانو یاد بگیرید، با ماهی یک بار رفتن سر کلاس درس، نوازندگی یاد نمی گیرید. اگر می خواهید زبان فرانسه یاد بگیرید، تنها با ماهی یک بار یا هفته ای یک بار صحبت کردن با کسی که فرانسه می داند، یاد نمی گیرید . باید زیاد تمرین کنید. باید تکون بدید!
اگر می خواهید چیزی را یاد بگیرید باید به مدت طولانی خودتان را در آن غرق کنید. یادگیری یک کار ، این نیست که در یک سمینار شرکت کنید. راهی هم نیست که فقط یک بار آن را بروید. بلکه چیزی است که باید درآن فرو بروید. باید غرق آن شوید!
برای پیشرفت فردی ام، کتابی که راجع به پیشرفت فردی بود هر هفته می خواندم. و با گذشت 15 سال هنوز هم هر هفته آن را می خوانم و هیچ هفته ای را ازدست نمی دهم. برایم تکلیف شده بود. من می خواستم آن را یاد بگیرم. بر روی آن تسلط داشتم، برذهنم تسلط داشتم، بر روابطم تسلط داشتم، بر وضعیت مالی ام تسلط داشتم، بر سلامتم تسلط داشتم. آن قدر برایم مهم بود که آن را به عنوان یک حقیقت روزمره می دیدم. اگر شما جزء دسته ای هستید که می گویند ((من هر روز می توانم وقتم را صرف یادگرفتن مطلبی کنم)) پس عالی است. شما هرروز وقت خود را صرف استوار کردن شایستگی هایتان می کنید! نگویید که نمی توانید هرروز مشغول یادگیری و رشد در زمینه ای شوید. اگر حس می کنید که تمی توانید هرروز وقتی را به یادگیری اختصاص بدهید، پس دارید زندگی تان را اشتباه مدیریت می کنید. فکر می کنم چیزی که مردم در حال حاضر کم دارند، این است که در زندگی شان با حس تسلط رابطه ای ندارند. چون اگر برچیزی تسلط نداشته باشیم و برای بهتر شدن در آن تلاشی نکنیم، پس حسی از پیشرفت نیز نخواهیم داشت و اگر حس پیشرفت را نداشته باشیم، پس هرگز حس عمیقی از رضایت، کامل شدن، خوشی و خوشحالی را که از عالی شدن در هرچیزی به وجود می آید ، تجربه نخواهیم کرد. پس در هر مرحله ای که هستید، دائماً روی کار خود تمرین کنید. تمرین و تمرین و تمرین!
دیگران هم به شما می گویند ((وای، چطور در این زمینه اینقدر پیشرفت کرده ای؟)) شما هم می گویبد ((روی آن تمرین کردم. هرروز.))
" من در این زمینه قوی هستم چون هر روز روی آن کار کردم. " به این می گویند غرق شدن و تداوم در تمرین. عادت یادگیری در مسیر رویا ها و اهداف شما!
4. باز خورد ، بازخورد ، بازخورد و بازهم بازخورد !!
اگر می خواهید رشد می کنید، باید بازدهی خود را کنترل کنید. برای این امر، نیاز است که بازخورد بگیرید.
اگر بخواهید ورزشکاری درجه یک و بین المللی شوید، باید مربی داشته باشید. اگر بخواهید در هر زمینه ای جهانی و درجه یک شوید، به کسی نیاز دارید که بتواند به روند یادگیری شما نگاه کند و بازخوردهایش را به خودتان ارائه دهد. شاید او مربی تان باشد، شاید یک دوست که چشمان قوی و تیز بینی دارد، یعنی کسی که می تواند به شما و عملکردهایتان نگاه کند و بازخوردهای خوب، با ارزش و سازنده ای را به شما دهد. شما می گویید (( داداش، قبل از اینکه کار را نهایی کنم، می تونی یه نگاه بهش بندازی؟)) البته این مدل حرف زدن منه، شاید شما مثل من بد دهن نباشید!
این یک باز خورد است که می تواند از طرف دوست، خانواده، همسر و یا هرکسی دیگر که می تواند نگاهی بر عملکرد شما داشته باشد ارائه شود و این شخص بازخورد دهنده ممکن است بگوید (( این را امتحان کن. من این را دوست دارم. آن را دوست ندارم و ... ))
البته نباید یک نکته مهم را از یاد ببرید، بعضی بازخورد دهنده ها شما را نابود می کنند! و مثل بولدوزر از روی شما رد می شوند ! این افراد می توانند شما را نابود کنند ؛ دارم راجع به افرادی حرف می زنم که در بازخورد دادن بسیار بی رحمند و یا آن قدر در داوری سخت می گیرند که ممکن است شما را از یادگیری باز دارند. اگر هم از طرف کسی است که ارتباط خوبی با او ندارید، یا اینکه بدجنس هستند، به گفته هایش گوش نکنید. به زبان خودمانی، " افرادی که یا بدخواهند یا وحشی، بازخوردشان منطقی نیست، پس به آن ها گوش نکنید! " در این بازخوردها چیزی نصیب شما نمی شود چون منبع بازخورد اشتباه است. افرادی هم که شما را نمی شناسند و یا افرادی که برخوردی خشنی با شما دارند نیز مناسب نیستند. اما اگر کسانی شما را کاملاً می شناسند و به شما بازخورد می دهند ولی شیوه ی بازخوردشان را دوست ندارید و یا فکر می کنید رفتارشان بی ادبانه است، به احساسات آنها اهمیت ندهید و درعوض از خودتان بپرسید (( آیا چیزهایی که می گوید بر روند یادگیری و تسلط من تاثیر دارد؟)) اگر دارد، می توانید بخش هایی را که ارزشمند است بپذیرید. قطعه ای خردمندانه از حرفشان را دریافت کنید حتی اگر در لای پوششی از حرفهای بیهوده باشد. این احتمالاً جایی است که می توانید بگویید ((این قسمت خوب است. اگر آن را انجام دهم بهتر می شوم.)) این یک امر حیاتی است.
5. برای خود ضرب الجلی تعیین کنید.
برای یاد گیری به چه سرعتی نیاز دارید؟ با چه سرعتی می توانید بر آن بخش تسلط پیدا کنید؟ آیا می خواهید درهمین ماه یا همین سال یا ده سال دیگر بر آن موضوع تسلط یابید؟ بدون تعیین کردن زمان، هرگز موفق نخواهید شد. نبود هیچ ضرب الاجلی به معنای حواس پرتی است. پس چه قدر زمان می خواهید که این موضوع جدید را یاد بگیرید؟ و یا به مرحله ی بالاتری از یادگیری برسید؟ اگر حالا آن را یاد نگیرید چه پیامدهایی خواهد داشت؟ پاسخ به این سوالات روند یادگیری تان را تسریع می بخشد.
اگر می خواهید در کلّ زندگی خود بیاموزید که چطور، در زمان کمتر، کار بیشتری انجام دهید، این بلاگ مرا از دست ندهید : " فرمولِ معروفِ 3 گانه برای انجام کار بیشتر در زمان کمتر "
خوب، به شما تبریک می گویم، شما قدم اول برای متحول کردن زندگی خود را برداشتید! بگذارید خلاصه ای از روش ها را این جا بیان کنم :
- ابتدا بفهمید که واقعاً از زندگی خود چه می خواهید
- از یک مدل و سیستم ثابت شده پیروی کنید
- تمرین، تمرین، تمرین ، تمرین ، تمرین ، تمرین و تمرین!
- افرادی راپیدا کنید که به شما بازخورد دهند!
- برای خود ضرب العجل تعیین کنید!
این ها را به کار ببرید تا سریع تر یاد بگیرید – بیشتر آنها را در زندگی خود درگیر کنید – بیشتر برای یادگیری اشتیاق داشته باشید و متوجه چیزهای بهتری شوید. در این صورت احساس می کنید که دارید رشد می کنید و از زندگی تان رضایت بیشتری دارید. خوب، با این آموزه ها، شما یک ذهن موفق خواهید داشت.
منبع
انشا درباره عاقبت فرار از مدرسه